اسِیْد بن حُضِیر
اشاره
اسِیْد بن حُضِیر: اسید بن حُضیر بن سِماک بن عتیک اوسی، مکنّا به ابویحیی «1»
از زندگی پیش از اسلام او اطلاع چندانی در دست نیست. وی در یثرب متولد شد.
پدرش حضیر الکتائب، در جاهلیت از بزرگان یثرب و رئیس قبیله اوس بود و در جنگ بُعاث- واپسین جنگ اوس و خزرج- کشته شد. «2» اسید در جوانی بر جای پدر نشست و بسان او، نزد قوم خود احترام داشت. چون در دوران جاهلیت، خواندن، نوشتن، تیراندازی و شنا را نیک میدانست به او «کامل» میگفتند. میان او و سعد بن معاذ، دوستی بسیار عمیقی برقرار بود «3» که پس از اسلام نیز ادامه یافت و اوسیان آن دو را سیّد و سرور میدانستند. او از راویان پیامبر صلی الله علیه و آله است و بعضی از صحابه از او روایت کردهاند. «4»
اسید پیش از هجرت پیامبر به مدینه به دست مصعببنعمیر اسلام آورد «5» و در عقبه دوم همراه 70 نفر از انصار با پیامبر پیمان بست و بر اساس روایتی از طرف حضرت، یکی از نقبای دوازدهگانه شد «6» ؛ لیکن برخی به دلیل آنکه ابان بن عثمان با تعبیر «عن جماعة» این روایت را به رسول اللّه صلی الله علیه و آله مستند میکند و این جماعت عبارتاند از: یحیی بن ابیکثیر و سعید بن عبدالعزیز و سفیان بن عیینه، آن را قابل اعتماد نمیدانند. «7» وی از کسانی بود که روزها برای آمدن پیامبر صلی الله علیه و آله به مدینه انتظار میکشید و هنگام ورود ایشان زمام شتر (1). تهذیبالکمال، ج 3، ص 246
(2). همان، ص 247؛ تاریخ دمشق، ج 9، ص 79
(3). رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج 1، ص 172
(4). تهذیبالکمال، ج 3، ص 246- 247؛ تاریخ دمشق، ج 9، ص 73
(5). الطبقات، ج 3، ص 321
(6). تهذیب الکمال، ج 3، ص 248
(7). معجم رجالالحدیث، ج 3، ص 246؛ ج 4، ص 125؛ قاموسالرجال، ج 2، ص 142
حضرت را به دست گرفت. او در ساختن مسجدِ پیامبر، همکاری داشت. «1» در پیمان برادری (مؤاخات)، پیامبراکرم صلی الله علیه و آله بین او و زیدبنحارثه عقد اخّوت بست. «2» البته برخی در این مورد تردید کرده و علت آن را عدم تناسب آن دو از لحاظ روحی دانستهاند، «3» درباره شرکت أسید در جنگها، آوردهاند که وی در جنگ بدر حضور نداشت و بدین جهت سخت پشیمان شد «4» ؛ ولی در دیگر جنگها شرکت کرد «5» و در بیشتر موارد، پرچم اوس را به دست داشت. «6» در جنگ احد* جزو چند تنی بود که برای دفاع از جان پیامبر مقاومت کرد و سرانجام مجروح شد «7» و به گفته ابوهریره پیامبر او را به سبب رشادتهایش با جمله: «نعم الرجل اسیدبنحضیر» «8»
ستود. پس از جنگ، وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله صدای گریه زنان مدینه را بر کشتههای خود شنید و فرمود: حمزه گریه کننده ندارد اسید با سعدبنمعاذ میان زنان انصار رفته، از آنها خواستند تا برای عموی پیامبر صلی الله علیه و آله نوحهسرایی کنند. «9»
در سال ششم هجرت با سه تن دیگر برای گفت و گو با قوم اشجع از طرف پیامبر نزد آنان رفت «10» و در غزوه بنیقریظه، در پیشاپیش سپاه، یهودیان را به مرگ تهدید کرد. «11» در جنگ تبوک، از سوی پیامبر مأمور تهیه آب شد و در بازگشت چون دریافت که برخی منافقان با رَماندن شتر پیامبر صلی الله علیه و آله در پی کشتن آن حضرت برآمدهاند، از آن حضرت خواست تا منافقان را بکشد. «12» در یکی از جنگها، مسئولیت آموزش قرآن به یکی از اسیران را از سوی پیامبر صلی الله علیه و آله بر عهده گرفت. «13» او به هنگام فرار مسلمانان در جنگ حنین (1). رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج 1، ص 178
(2). الاستیعاب، ج 1، ص 186؛ اسدالغابه، ج 1، ص 112
(3). قاموس الرجال، ج 2، ص 141
(4). رجال انزل اللّه فیهم قرآناً، ج 1، ص 179
(5). همان؛ اسدالغابه، ج 1، ص 112
(6). المغازی، ج 1، ص 895- 996؛ بحارالانوار، ج 20، ص 137
(7). بحارالانوار، ج 20، ص 138؛ الاعلام، ج 1، ص 330؛ الطبقات، ج 3، ص 452
(8). تاریخ دمشق، ج 9، ص 86؛ رجال انزل الله فیهم قرآنا، ج 1، ص 179
(9). السیرةالنبویه، ج 3، ص 99؛ رجال انزل الله فیهم قرآناً، ج 1، ص 180
(10). بحارالانوار، ج 20، ص 306
(11). تاریخ دمشق، ج 9، ص 92
(12). المغازی، ج 3، ص 1043
(13). همان، ص 932
اوسیان را به پایداری فرا میخواند. «1»
پس از پیامبر صلی الله علیه و آله در سقیفه بنیساعده به جهت مخالفت با پیشنهاد خلافت سعد بن عباده خزرجی جانب ابوبکر را گرفت و در به خلافت رسیدن وی نقش مؤثری داشت «2» و از نخستین کسانی بود که با او بیعت کرد «3» و بدین ترتیب با خلافت امیرمؤمنان، علی علیه السلام مخالفت کرد «4» ، از اینرو ابوبکر به او احترام میگذاشت و با او مشورت میکرد و هیچکس را بر او مقدم نمیداشت. «5» بنا به گزارشهایی، پس از آنکه علی علیه السلام و برخی از مهاجران و انصار نسبت به بیعت با ابوبکر اعتراض کرده و در خانه فاطمه تحصن کردند، اسید همراه گروهی برای گرفتن بیعت نزد آنان آمده «6» و آنها را تهدید کردند که در صورت خودداری از بیعت با ابی بکر، خانه را آتش خواهند زد. «7» اسید پس از ابوبکر عمربنخطاب را شایستهترین فرد برای خلافت میدانست. «8» وی در زمان عمر در گردهمایی جابیه «9» و فتح بیتالمقدس «10» شرکت داشت. سال مرگ او را 20 یا 21 قمری دانستهاند. «11» عمر بر او نماز خواند و وی را در بقیع دفن کرد «12» و با فروش بخشی از اموالش، (1). المغازی، ج 3، ص 904
(2). اسد الغابه، ج 1، ص 112
(3). تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 124
(4). منتهی الامقال، ص 60
(5). اسد الغابه، ج 1، ص 112
(6). شرح نهج البلاغة، ج 6، ص 211
(7). المسترشد، ص 378؛ قاموس الرجال، ج 2، ص 140؛ بحار الانوار، ج 2، ص 184
(8). تاریخ الاسلام، ج 1، ص 211
(9). تهذیب الکمال، ج 3، ص 247
(10). همان؛ تاریخ دمشق، ج 9، ص 73
(11). الاستیعاب، ج 1، ص 186
(12). الاستیعاب، ج 1، ص 186
بدهی او را پرداخت. «1»
اسید بن حضیر در شأن نزول
در شأن نزول آیه «و یَسَلونَکَ عَنِ المَحیضِ قُل هُوَ اذیً فَاعتَزِلُوا النّساءَ فِی المَحیضِ ولا تَقرَبوهُنَّ حَتّی یَطهُرنَ از تو درباره عادت ماهانه زنانمیپرسند. بگو: آن رنجی است، پس هنگام عادت ماهانه از آمیزش با زنان کنارهگیری کنید و به آنان نزدیک نشوید تا پاک شوند» (بقره/ 2، 222) گفته شده است که یهود و مجوس نه تنها با زن حایض همبستر و همنشین نمیشدند، بلکه اتاق آنها را نیز جدا میکردند و اعراب جاهلی نیز در این کار از آنان پیروی میکردند. پس از ظهور اسلام شخصی به نام ثابت بن دحداح، و به نقلی اسید بن حضیر و عباد بن بشر نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمده، از ایشان حدّ فاصله گرفتن از زن حایض را پرسیدند که آیه مزبور نازل شد. «2» قرطبی این نقل را مورد پذیرش بیشتر پژوهشگران میداند. «3» طبق برخی دیگر از نقلها اسید بن حضیر پس از نزول این آیه و هنگامی که شنید یهودیان، پیامبر صلی الله علیه و آله را به جهت مخالفت با احکامشان نکوهش میکنند نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و با نقل سخن یهود، پرسید: آیا با زنان در حال حیض همبستر نشویم؟
پیامبر صلی الله علیه و آله از سخن یهود برآشفت «4» ، بنابراین، فقط بر اساس نقل نخست میتوانیم از نقش اسید بن حضیر در نزول آیه مزبور با طرح پرسش، یاد کنیم
منابع
الاستیعاب فی معرفة الاصحاب؛ اسدالغابة فی معرفة الصحابه؛ الاعلام؛ بحارالانوار؛ البحرالمحیط فی التفسیر؛ تاریخ الاسلام؛ تاریخ مدینة دمشق؛ تاریخ الیعقوبی؛ التفسیر الکبیر؛ تفسیر القرآن؛ تهذیب الکمال فی اسماء الرجال؛ الجامع لاحکام القرآن، قرطبی؛ رجال انزل الله فیهم قرآناً؛ السیرة النبویه، ابن هشام؛ شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید؛ الطبقات الکبری؛ قاموس الرجال؛ المسترشد؛ معجم رجال الحدیث؛ المغازی؛ مفحمات الاقران فی مبهمات القرآن؛ منتهی المقال فی احوال الرجال. (1). همان؛ تهذیبالکمال، ج 3، ص 253
(2). البحرالمحیط، ج 2، ص 421؛ تفسیرالقرآن، ج 1، ص 223؛ تفسیر قرطبی، ج 2، ص 54
(3)